جریان کشتی به گل نشسته
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
یک کشتی متعلق به کشور چین، در اوایل جنگ در دهانه اروند، در زمان شروع جنگ، مورد اصابت قرار گرفته و همانجا هم به گل مینشیند. بار این کشتی "جو" بود. عراقیها در طی جنگ در برخی اوقات به عنوان سنگر کمین از آن استفاده میکردند. آقای کاظم رضایی پس از شرح جریان شهادت شهید سرافراز میگوید:(1-REZAYEE-9) وقتی ما کنار اروند رسیدیم. دو نفر از بچههای کازرون گفتند ما می خواهیم به عقب برویم. من هرچه گفتم نمی توانید...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
یک کشتی متعلق به کشور چین، در اوایل جنگ در دهانه اروند، در زمان شروع جنگ، مورد اصابت قرار گرفته و همانجا هم به گل مینشیند. بار این کشتی "جو" بود. عراقیها در طی جنگ در برخی اوقات به عنوان سنگر کمین از آن استفاده میکردند. آقای کاظم رضایی پس از شرح جریان شهادت شهید سرافراز میگوید:(1-REZAYEE-9) وقتی ما کنار اروند رسیدیم. دو نفر از بچههای کازرون گفتند ما می خواهیم به عقب برویم. من هرچه گفتم نمی توانید...
نحوه شهادت شهید سرافراز
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
همانگونه که گفته شد، بچههای گردان کمیل اعّم از غواصان و دیگر نیروهای رزمنده برای عبور از اروند و شکستن خط دشمن دچار مشکلات جدی و زیادی شدند. سردار شهید علی اصغر سرافراز وقتی این صحنه را مشاهده میکند، نمیتواند شاهد این وضعیت باشد و احساس میکند، خود شخصا" باید روی آب برود و عملیات را از نزدیک فرماندهی کند. علیرغم سرماخوردگی شدید، خود شخصا" بهمراه ارکان گردان وارد صحنه نبرد میشود. آقای کاظم رضایی که قبلا"...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
همانگونه که گفته شد، بچههای گردان کمیل اعّم از غواصان و دیگر نیروهای رزمنده برای عبور از اروند و شکستن خط دشمن دچار مشکلات جدی و زیادی شدند. سردار شهید علی اصغر سرافراز وقتی این صحنه را مشاهده میکند، نمیتواند شاهد این وضعیت باشد و احساس میکند، خود شخصا" باید روی آب برود و عملیات را از نزدیک فرماندهی کند. علیرغم سرماخوردگی شدید، خود شخصا" بهمراه ارکان گردان وارد صحنه نبرد میشود. آقای کاظم رضایی که قبلا"...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -موجها
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
ترس ما چیست که ما دریائیم قامت ساحل و موجیم و چو موج در خروشیم همیشه، همه جا در همه وقت زاده عصمت دریاهائیم موجکوب همه کشتیهائیم پهنه آبی دریا همه پیکر ماست قامت موج نشانی ز بلند تن ماست ساحل عشق و رهائی به همه یاور ماست حالیا خوف نداریم که ما کوسهای بر همه دریاهائیم هان چه میگوید این ناو کثیف بردرازی پرامواج خلیج او چه میخواهد بر پهنه بیتاب خلیج چه خلیجی که همه پیکر ماست که خروش تن ماست که سرودش ره ماست نگذارید که ماهیگیران جنوب رهروان دریا پارو برگیرند نگذارید که...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
ترس ما چیست که ما دریائیم قامت ساحل و موجیم و چو موج در خروشیم همیشه، همه جا در همه وقت زاده عصمت دریاهائیم موجکوب همه کشتیهائیم پهنه آبی دریا همه پیکر ماست قامت موج نشانی ز بلند تن ماست ساحل عشق و رهائی به همه یاور ماست حالیا خوف نداریم که ما کوسهای بر همه دریاهائیم هان چه میگوید این ناو کثیف بردرازی پرامواج خلیج او چه میخواهد بر پهنه بیتاب خلیج چه خلیجی که همه پیکر ماست که خروش تن ماست که سرودش ره ماست نگذارید که ماهیگیران جنوب رهروان دریا پارو برگیرند نگذارید که...
شهدا سال 65 -دست نوشته ای از شهید علیرضا بخش پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد عليرضا بخش پور »
آری! سکوت مرگبار همه جا را فرا گرفته و من تنها در سنگر نشستهام و زمین و آسمان غمآلود را نگاه میکنم. ابرهای سپید و سیاه جلوی نور خورشید را گرفته و همه جا را تاریک کرده و من تنها در سنگر نشستهام و در فکر مادر، پدر، برادر، خواهران و دوستانم هستم که الان آنها در کجا و من در کجا. آری! بغض در گلویم حلقه زده و نمیدانم از غم زندگی چه بنویسم و دستم، یاریم نمیکند...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد عليرضا بخش پور »
آری! سکوت مرگبار همه جا را فرا گرفته و من تنها در سنگر نشستهام و زمین و آسمان غمآلود را نگاه میکنم. ابرهای سپید و سیاه جلوی نور خورشید را گرفته و همه جا را تاریک کرده و من تنها در سنگر نشستهام و در فکر مادر، پدر، برادر، خواهران و دوستانم هستم که الان آنها در کجا و من در کجا. آری! بغض در گلویم حلقه زده و نمیدانم از غم زندگی چه بنویسم و دستم، یاریم نمیکند...
امداد الهی در عملیات طریق القدس
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات طريق القدس »
از آنجا که عزیزان رزمنده بنا به احساس وظیفه دینی و الهی و به منظور حراست از استقلال و تمامیت ارضی ایران اسلامی و به پیروی از رهبری الهی و دینی خود وارد عرصه جنگ با دشمن میشدند، همیشه مورد عنایات الطاف بیکران حضرت حقّ بودند، در این خصوص موارد عدیدهای را دلاورمردان رزمنده نقل میکنند. یکی از الطاف خفیه الهی را که در این عملیات اتفاق افتاد بهتر است از زبان آقای اصغر ماهوتی بخوانید:(5-MAHOOTI-1) با بچهها در...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات طريق القدس »
از آنجا که عزیزان رزمنده بنا به احساس وظیفه دینی و الهی و به منظور حراست از استقلال و تمامیت ارضی ایران اسلامی و به پیروی از رهبری الهی و دینی خود وارد عرصه جنگ با دشمن میشدند، همیشه مورد عنایات الطاف بیکران حضرت حقّ بودند، در این خصوص موارد عدیدهای را دلاورمردان رزمنده نقل میکنند. یکی از الطاف خفیه الهی را که در این عملیات اتفاق افتاد بهتر است از زبان آقای اصغر ماهوتی بخوانید:(5-MAHOOTI-1) با بچهها در...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -که مپرس
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
برای عزیز دادور، مردی که صبور بود و سرکش با الهام از حافظ طعم رنجی چشیده است که مپرس بار دردی کشیده است که مپرس عاشقانه پریده از برما به مقامی رسیده است که مپرس خون سرخی به گونهاش غلتید غم سرخی به سینهاش که مپرس تنگ بود این قفس که مرغ پرید به سرائی پریده است که مپرس زندگی عاشقانه زیستن است او به عشقی رسیده است که مپرس هان عزیز ای گل امید همه به عزایی نشستهایم که مپرس غم مرگ تو وه چه سنگین است کوه باری کشیده است که...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
برای عزیز دادور، مردی که صبور بود و سرکش با الهام از حافظ طعم رنجی چشیده است که مپرس بار دردی کشیده است که مپرس عاشقانه پریده از برما به مقامی رسیده است که مپرس خون سرخی به گونهاش غلتید غم سرخی به سینهاش که مپرس تنگ بود این قفس که مرغ پرید به سرائی پریده است که مپرس زندگی عاشقانه زیستن است او به عشقی رسیده است که مپرس هان عزیز ای گل امید همه به عزایی نشستهایم که مپرس غم مرگ تو وه چه سنگین است کوه باری کشیده است که...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -زینب ما
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به خواهر فریادگر طاهره کاوه که زبانش فریاد زینب بود. اما نمیدانند چه شبهائی سحر کردیم اما نمیدانند اما نمیدانند چه شبها خون سرخ خویشتن را با گلاب رنگ بر سنگفرش کوچههامان شاد پاشیدیم اما نمیدانند چگونه سینههامان را سپر کردیم بر سرنیزههای آب داده هان ای امید سرخ آزادی ای فریاد سرخ درد با ما بمان، اینجا دگر شب نیست ای سبز چشمانت، بمان سرسبز آخر کجا گفتند؟ وقتی که مهمان آمده در خانه صاحبخانه بگریزد آخر کجا گفتند؟ آزادی است مهمان ما مهماننواز خوب یاران رها از بند با ما بمان ای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به خواهر فریادگر طاهره کاوه که زبانش فریاد زینب بود. اما نمیدانند چه شبهائی سحر کردیم اما نمیدانند اما نمیدانند چه شبها خون سرخ خویشتن را با گلاب رنگ بر سنگفرش کوچههامان شاد پاشیدیم اما نمیدانند چگونه سینههامان را سپر کردیم بر سرنیزههای آب داده هان ای امید سرخ آزادی ای فریاد سرخ درد با ما بمان، اینجا دگر شب نیست ای سبز چشمانت، بمان سرسبز آخر کجا گفتند؟ وقتی که مهمان آمده در خانه صاحبخانه بگریزد آخر کجا گفتند؟ آزادی است مهمان ما مهماننواز خوب یاران رها از بند با ما بمان ای...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید امرالله نژاد کودکی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیتیافتگان آن، نام و نشانی در گمنامی و بینشانی گرفتهاند. بسیجی شهید، امرالله نژاد کودکی، دهم شهریورماه سال ۱۳۵۰ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای متدین و پایبند به اسلام، پا به عرصه وجود نهاد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان ولایت و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مفتح و متوسطه را در هنرستان شهید باهنر تا سال دوم با موفقیت سپری کرد. امرالله، در کنار تحصیل به ورزش نیز پرداخته...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیتیافتگان آن، نام و نشانی در گمنامی و بینشانی گرفتهاند. بسیجی شهید، امرالله نژاد کودکی، دهم شهریورماه سال ۱۳۵۰ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای متدین و پایبند به اسلام، پا به عرصه وجود نهاد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان ولایت و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مفتح و متوسطه را در هنرستان شهید باهنر تا سال دوم با موفقیت سپری کرد. امرالله، در کنار تحصیل به ورزش نیز پرداخته...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -دو رودخانه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
در آن زمان که گل خون به کوچه میبارید به سینه و تـن مــردان گلوله میبـــارید دو دوست خسته ز گرد ره آمده بودیم سپر به نیزه دژخیم آمده بودیم برای رزم، خروش از جگر برآوردیم براه کعبه به دستان خود سر آوردیم امید نصر به هر سینه آشیانه نمود گل امید ز فریاد ما جوانه نمود به شوق یار دویدیم دشت ایران را به خانه خانه رساندیم راز شیران را به پاس حمله ما دزد و راهزن بگریخت به همت همه، دژخیم از وطن بگریخت به موج حادثه، خود...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
در آن زمان که گل خون به کوچه میبارید به سینه و تـن مــردان گلوله میبـــارید دو دوست خسته ز گرد ره آمده بودیم سپر به نیزه دژخیم آمده بودیم برای رزم، خروش از جگر برآوردیم براه کعبه به دستان خود سر آوردیم امید نصر به هر سینه آشیانه نمود گل امید ز فریاد ما جوانه نمود به شوق یار دویدیم دشت ایران را به خانه خانه رساندیم راز شیران را به پاس حمله ما دزد و راهزن بگریخت به همت همه، دژخیم از وطن بگریخت به موج حادثه، خود...
دوک نخ ریسی و کالک عملیات
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در سال 1362 که گردان کمیل در پادگان الغدیر اصفهان مشغول انجام تمرینات هلیبرد بود. بخاطر حساسیت مسأله و اینکه دشمن متوجه نشود به برادران تأکید شده بود که مسأله را کاملا" محرمانه تلقی کنند و مرخصی که میروند، صحبتی راجع به چگونگی عملیات و تمرینات و آموزشها نکنند. در همان ایاّم یکی از نفرات گردان که از مرخصی به اصفهان برگشته بود، وقتی که مسئول آموزش مجددا" روی محرمانه بودن کار و تمرینات تأکید مینمود، گفت: خدا...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در سال 1362 که گردان کمیل در پادگان الغدیر اصفهان مشغول انجام تمرینات هلیبرد بود. بخاطر حساسیت مسأله و اینکه دشمن متوجه نشود به برادران تأکید شده بود که مسأله را کاملا" محرمانه تلقی کنند و مرخصی که میروند، صحبتی راجع به چگونگی عملیات و تمرینات و آموزشها نکنند. در همان ایاّم یکی از نفرات گردان که از مرخصی به اصفهان برگشته بود، وقتی که مسئول آموزش مجددا" روی محرمانه بودن کار و تمرینات تأکید مینمود، گفت: خدا...